سفارش تبلیغ
صبا ویژن

او ، من ، ما

نظر

عادت ندارم چیزی رو که دادم پس بگیرم

پس میدم البته

اما پس گرفتن یادم نمیاد

مگر اینکه نخواد ارتباطی بمونه و ادامه داشته باشه

حس میکنم یه اتفاقی داره می افته

یا اون آدم همیشه نیست

یا سرش گرمه

یا نمیدونم چی

اما سمت و سوی خوبی نمیره

امروز خیلی به این موضوع فکر کردم و البته دیروز هم توی جاده که رانندگی میکردم

 


نظر

دلم مستی میخواد

از اونا که هرچی میخوام تا هرجا میخوام بخورم و به هیچی فکر نکنم

حتی تو سفر کیش هم من اونقدر مست نشدم که دلم میخواست و بهم بچسبه

اصلا یادم نیست آخرین باری که مستی این مدلی شدم کی بود

یه بار سنگین رو دوشمه و سنگینی میکنه

سالها پیش نوشته بودم و گفته بودم

که همه چیز و همه کس برام عادی شدن و هیچ چیزی منو به وجد نمیاره و خوشحالم نمیکنه

دوس ندارم الان دوباره حس کنم اینطوری هستم و میشم

کاش یه کاری کنی

از 10 سال پیش بهت گفتم من دیگه آدم امتحان کردن نیستم

بیا یه کاری کن

هر کاری میتونی

و گفتی فرصت بده اثبات میکنم

فرصت دادن به خاطر همه موضوعاتی که گذشت سالها طول کشید

اما الان درست دستت هست

این گوی و این میدان

ببینم چند مرده حلاجی


نظر

هر سال

به بچه ها که عیدی میدادم

حالا بچه های اقوام دور تر هم هیمنطور

ولی خواهر و برادرم حتما جزئی از اون بودن

امسال به هیچکدوم ندادم

هیچکدوم و همه رو به تو دادم

همه رو یه کاسه و یه طرف گذاشتم و تورو یه طرف

از حرف مامانت دلم گرفت وقتی که برای یه چیزی که به قول خودت هزینه مادی زیادی هم نداشته بهت حرف انداخته بود که برای ما نمیخری اما برای "من" خریدی

این "من " همه رو یه کفه گذاشت و "او" رو تو یه کفه دیگه باز کفه "او" سنگین تر شد

من دستم بی نمکه


نظر

از فروختن طلا ناراحت نشدم

طلایی که شکسته شده باشه و چند بار جوش بخوره خوب قطعا قابل استفاده نیست و عوض بشه بهتره

برای عیدش یه هدیه گرفته بودم از قبل

علاوه بر اینکه فکر کنم برای هر مناسبت به جای یه هدیه 3-4 تا بهش میدم تو زمان های مختلف و هیچوقت هم اون اینکار رو نکرد

اما پشیمون نیستم

توقعی هم ندارم

بالاخره الان دستش تنگه

بگذریم

امروز بد روزی هست و من دلم حسابی پره


نظر

تو زندگیم برای اعضا خانواده ام حتی

نزدیکترینشون و دورترینشون

سببی و نسبی

خونی و غیر خونی

هم حتی

حساب کتاب داشتم و دارم

و فقط برای یه نفر بوده تا الان که اینطوری نکردم

نزدیکه که نه

بیشتر از 2 سال هست که اینطوری بوده

راستش همین الان هم نمیدونم چقدر بوده

اما میدونم رقم چشم گیری هست

با حساب سفر ها و دیدن ها و هدیه ها به یک میلیارد میرسه

بدون اینها هیچی نباشه 300-400 میلیون بوده

این ها رو هم حدس میزنم و مطمئن نیستم و حساب کتاب هم نکردم

راستش از خدا که پنهون نیست خیلی دوس داشتم اونقدر خسیس و بخیل باشه که مراقب و مواظب این دو زار ده شاهی ها باشه و بشه

شاید هم من توقع زیادی دارم

شاید حق داره

نمیدونم

شایدم حواسش هست

من اگه 10 تومن داشته باشم حتما نصفش رو میزارم برای اون یا با اون هزینه کردن

دقیقا 2 سال هست فکر کنم یه پوست تخمک هم برای خودم نخریدم و نخواستم

و از کسی هم نگرفتم

سعی کردم هرچی خواست یا حتی نخواسته رو فکر کردم دوس داشته باشه براش محیا کنم و بگیرم و خوشحالش کنم

الان فکر کنم نزدیک 25-30 میلیون پول داره تو حسابش

امیدوارم مراقبشون باشه و اونطور که باید و درسته هزینه کنه

این یه آزمونه

ببینم پول دستش میاد و داره و راحت میرسه بهش قدر میدونه یا هدر میده

پول رو برای خودش فقط برمیداره یا وقتی دستش باز هست هم حواسش به من و بقیه هم هست

میدونم که هوای مامانش و خواهرش رو داره

این رو هر بار تو حرفاش دیدم و خوندم که مامانش خیلی زحمت کشیده براش و میخواد جبران کنه براش

حق هم داره

مادر هست دیگه

اینها رو گفتم دلم برای مامانم تنگ شده

همه مامان ها حتما همینطورن

مامان منم همینطور بوده و هست

خیلی دلم هواشو کرد

این سری هم نشد درست ببینمش

چند ماه دیگه نزدیک به 1 سال میشه که به خاطرش نه خونه نرفتم نه نزدیک به خونه شدم

دلم پره ازش

خودش هم نمیدونه

و من هم آدمی نیستم جار بزنم

باید بدونه

باید بفهمه

باید حواسش باشه

باید ببینه وقتی مدل حرف زدنم

رفتارم

تغییر میکنه یعنی یه جای کار میلنگه و اونه که باید درستش کنه

 


نظر

فکر میکنم این اولین بار و اولین سفری هست که حوصله ندارم واقعا

چون احساس میکنم هیچ کشش و توجهی و هیجانی متقابلی دریافت نمیکنم

کلا عید رو که در گیر بیماری بودم

جالبه عید پارسال هم هیمنطور بود و دوره نقاهت از عمل رو میگذروندم

دو سال هست من عیدی نداشتم

تفریحی نداشتم

حتی نرفتم جاهایی که بخوام یه کم خوش بگذرونم

و نزدیک به 6 ماه هست که میگم یه کم از مشروب هایی که میخورین یا میدونین یا میشناسین بیار یا بگیریم من هم دلم هوس کرده

و انگار نه انگار

این سری هم گفتم بهش و عهد کردم با خودم دیگه نگم هیچوقت و نمیخوامم بگم

انتظار بیجایی نیست وقتی چیزی میگم یه بار اونقدر مهم باشه براش که اولویت بزاره همونطور که تا حرف از دهنش در نیومده من براش انجام میدم

راستش حس میکنم داره یه طرفه میشه ارتباطمون

نمیدونم کی این نوشته ها رو میخونی و عکس العملت چیه

فقط اینطوری دارم حس میکنم و به قول خودت دیگه دارم نمیتونم

اونقدری که من پا پیش میزارم

گذاشتم

هر کاری بتونم میکنم رو حس میکنم دریافت نمیکنم

منظورم پول فقط نیست

وقت

توجه

اولویت

همه ایناس

یه روزی از نخوردن یه رون مرغ که دوس داشت و سینه خورد و دم نزد و به من داد اونقدر لذت بردم که فکر کنم 10 بار تا حالا بهش گفتم ، تشکر کردم و یادمم مونده

اما الان صفر تا صد همه چی رو بزاریم کنار هم

اونطور نیست

یا من حس میکنم که اینطور نیست

کاش اینطور نباشه

کاش اگه هست دریابه و یه فکری کنه

اگر نه نمیدونم تا کی اینطوری پیش خواهیم رفت


نظر

کسی که شناخت خوبی از خودش داره

نه از تعریف کسی جو گیر

و نه از حقیر کسی دلگیر می شود .... !

 

این متن رو رو تو اینستا مدت ها پیش ارسال کرده بودم

 

شاید فکر میکردم یا دلم میخواست کسی همونقدر خوب منو بشناسه و بدونه نه از تعریف و نه از تحقیر من آزرده نمیشم چون خودم رو میشناسم

اما از اینکه من شناخته نشده باشم و بخوان محک بزنن من رو خیلی ناراحت میشم

حداقل از اون ناراحت شدم

نمیدونم حتما به خاطر شرایط و رفتار بابا و بقیه آدمهایی که تا امروز باهاشون در ارتباطات بوده ، بود که کار امروز من براش سخت نشون داد

سعی کردم هدیه هایی که بهش داده بودم رو بخرم ازش

که قطعا هم میخریدم و میتونستم

فقط کافی بود مبلغ رو ببرم بالاتر

به یه جایی که رسید و حس کردم مردد شد و ادامه میدادم قبول میکرد دیگه بالاتر نرفتم

شاید هم قبول نمیکرد

اما خوب این رو دوست نداشتم

این نیز بگذرد

فقط چون بودن با دوستش رو ترجیح داد و زنگ نزد حرف بزنیم
دلم خواست چند کلمه این اینجا بنویسم

تا یادم بمونه بعدا ها حس و حال امروزم رو


نظر

پرچم ها با رنگ های مختلف دارن خود نمایی میکنن

و این خیلی معنی میتونه داشته باشه

العاقل فی الاشاره


نظر

یه وقت هایی 

یه جاهایی

حس میکنی که برنده یک انتخاب هستی

اما غافل از اینکه برنده واقعی طرف مقابلت هست که به تو اجازه میده اون انتخابی که میکنی برگزیده بشه

چقدر یاد این تیکه از آهنگی که شاهین نجفی خونده افتادم

اگه فردایی باشه من با تو می سازم

برد من وقتیه که به تو می بازم