سفارش تبلیغ
صبا ویژن

او ، من ، ما

نظر

کسی که شناخت خوبی از خودش داره

نه از تعریف کسی جو گیر

و نه از حقیر کسی دلگیر می شود .... !

 

این متن رو رو تو اینستا مدت ها پیش ارسال کرده بودم

 

شاید فکر میکردم یا دلم میخواست کسی همونقدر خوب منو بشناسه و بدونه نه از تعریف و نه از تحقیر من آزرده نمیشم چون خودم رو میشناسم

اما از اینکه من شناخته نشده باشم و بخوان محک بزنن من رو خیلی ناراحت میشم

حداقل از اون ناراحت شدم

نمیدونم حتما به خاطر شرایط و رفتار بابا و بقیه آدمهایی که تا امروز باهاشون در ارتباطات بوده ، بود که کار امروز من براش سخت نشون داد

سعی کردم هدیه هایی که بهش داده بودم رو بخرم ازش

که قطعا هم میخریدم و میتونستم

فقط کافی بود مبلغ رو ببرم بالاتر

به یه جایی که رسید و حس کردم مردد شد و ادامه میدادم قبول میکرد دیگه بالاتر نرفتم

شاید هم قبول نمیکرد

اما خوب این رو دوست نداشتم

این نیز بگذرد

فقط چون بودن با دوستش رو ترجیح داد و زنگ نزد حرف بزنیم
دلم خواست چند کلمه این اینجا بنویسم

تا یادم بمونه بعدا ها حس و حال امروزم رو