کسی که شناخت خوبی از خودش داره
نه از تعریف کسی جو گیر
و نه از حقیر کسی دلگیر می شود .... !
این متن رو رو تو اینستا مدت ها پیش ارسال کرده بودم
شاید فکر میکردم یا دلم میخواست کسی همونقدر خوب منو بشناسه و بدونه نه از تعریف و نه از تحقیر من آزرده نمیشم چون خودم رو میشناسم
اما از اینکه من شناخته نشده باشم و بخوان محک بزنن من رو خیلی ناراحت میشم
حداقل از اون ناراحت شدم
نمیدونم حتما به خاطر شرایط و رفتار بابا و بقیه آدمهایی که تا امروز باهاشون در ارتباطات بوده ، بود که کار امروز من براش سخت نشون داد
سعی کردم هدیه هایی که بهش داده بودم رو بخرم ازش
که قطعا هم میخریدم و میتونستم
فقط کافی بود مبلغ رو ببرم بالاتر
به یه جایی که رسید و حس کردم مردد شد و ادامه میدادم قبول میکرد دیگه بالاتر نرفتم
شاید هم قبول نمیکرد
اما خوب این رو دوست نداشتم
این نیز بگذرد
فقط چون بودن با دوستش رو ترجیح داد و زنگ نزد حرف بزنیم
دلم خواست چند کلمه این اینجا بنویسم
تا یادم بمونه بعدا ها حس و حال امروزم رو